سازمانهای بزرگ نیازمند نوآوری هستند، اما داشتن ذیالنفعان متعدد و ذهنیتهای درون سازمانی این سازمانها را بیشتر وفادار به حفظ وضعیت موجود میکند. چیزی که در کتاب استارتآپ سازمانی، نیروی دریایی نامیده شده است. یعنی سازمانهای بزرگ دارای نیروی دریایی هستند که هدفش حفظ وضعیت موجود و نگهداری از گاوهای شیرده موجود. یعنی بخشی از سازمان که مسئولیتش حفظ وضعیت موجود و نگهداری از گاوهای شیرده سازمان است. اما اگر میخواهیم به بازارها، فناوریها و راهحلهای جدید و در نهایت به کسبوکارهای جدید دستیابیم، داشتن روحیه دریاداری کافی نیست و بیشتر نیازمند داشتن رویکرد کاشفان هستیم. یعنی رویکردی که فارغ از حفظ وضعیت موجود بیشتر علاقمند به دستیافتن به گنجها و سرزمینهای جدید است و بدیهی است که این دو رویکرد با هم سازگار نیستند اما اگر میخواهیم سازمانی داشته باشیم که هم بتواند از وضعیت موجود به بهترین شیوه بهره ببرد و هم برای آیندهی بهتر دست به اکتشاف سرزمینهای جدید بزند باید به فکر ساختارهایی نوین باشیم. سازمانهایی که قابلیت دوگانه داشته باشند. سوال اصلی سازمانها این است که چگونه میتوانند این دو ویژگی نامتجانس را با هم داشته باشند.
سازمانها برای آنکه بتوانند محصولات و خدمات جدیدی خلق کنند در گذشته از ابزارهای متعدد استفاده می کردند اما به نظر میرسد امروزه بهترین روش برای سازمانها، خلق یک زیستبوم نوآوری برای سازمان است. خلق زیستبوم نوآوری به معنی استفاده از مفاهیم بنیادین نوآوری باز برای سازمان است.. زیستبومی که در آن بتواند به نواوریهای مورد نظرش دست یابد. بومنوآوری باز، ابزاری برای خلق زیستبوم نوآوری است اما هدف خلق زیستبومی مبتنی بر اساس نوآوری باز است. در این مسیر با استفاده از این بوم و البته سایر ابزارهای تکمیلی، شرکت/سازمان باید تلاش کند، پنج اصل مبنایی زیر را در نظر بگیرد و این مبانی را به صورتی سازگار تنظیم کند و ابزارهای مناسب را توسعه دهد:
۱- تز نوآوری
در این بخش باید سازمان به این پرسش پاسخ دهد که راهبردهای کلان و دیدگاهش در مورد آینده نوآوری چیست. کدام فناوریها و کدام نیازها و بازارها در آینده توسعه خواهند یافت. داشتن ایدهی برای نوآوری به این معنی است که سازمان میداند باید به کدام سمت برود و از کدام فناوریها استقبال کند و به کدام نه بگویید. این موضوع به خوبی با راهبردهای سازمان گره میخورد.
۲- سبد نوآوری سازمان
سازمانها در توسعه سبد نوآوری خود به صورت معمول یا بیش از اندازه به آیندههای دور نگاه میکنند یا تنها بهبودهای کوچکی را هدف میگیرند که منجر به بهرهوری وضعیت موجود میشود. سازمان موفق باید راهبردی مناسب برای توسعه سبد نوآوریهای سگانه مرکزی، پیرامونی و تحولگرا داشته باشد.
۳- چارچوب مدیریت نوآوری
وقتی در مورد دوسوتوانی سازمانها صحبت میکنیم یعنی سازمان برای مدیریت و توسعه سبد نوآوری خود، چارچوبی سازگار و ساختارمند از جستجو ایده تا اجرا دارد. این چارچوب فکری که ریشه در فلسفه نوآوری باز و روشهای تکاملی در مدیریت توسعه کسبوگار دارد باید در روشهای اجرایی سازمان نهادینه شود. این چارچوبهای فکری و روششناسی پایه انتخاب ابزارهای مناسب برای توسعه کسبوکارهای جدید در سازمان است.
وقتی در مورد دوسوتوانی سازمانها صحبت میکنیم یعنی سازمان برای مدیریت و توسعه سبد نوآوری خود، چارچوبی سازگار و ساختارمند از جستجو ایده تا اجرا دارد. این چارچوب فکری که ریشه در فلسفه نوآوری باز و روشهای تکاملی در مدیریت توسعه کسبوگار دارد باید در روشهای اجرایی سازمان نهادینه شود. این چارچوبهای فکری و روششناسی پایه انتخاب ابزارهای مناسب برای توسعه کسبوکارهای جدید در سازمان است.
۴- حسابداری یا سنجههای نوآوری
توسعه نوآوری نیازمند درکی هوشمندانه از روشهای اندازهگیری رشد و موفقیت نوآوری در مراحل مختلف است. یکی از اشتباههای رایج سازمانهای بزرگ استفاده از ابزارهای مالی محصولات و خدمات بالغ برای اندازهگیری میزان موفقیت نوآوری است. در حالی که سازمانها نیازمند سنجهها و نظام حسابداری اختصاصی برای نوآوری هستند. خلق این نظام حسابداری نوآوری و استفاده از آن کمک بزرگی به تصمیمهای بعدی سازمان خواهد کرد.
۵- ابزارهای اجرای نوآوری
ابزارها و روشهای اجرایی مورد نیاز برای بسط و توسعه سبد نوآوری سازمانی و مدیریت فرآیند نوآوری از یافتن ایده تا اجرا و رشد علاوه بر داشتن یک چارچوب فکری منسجم، نیازمند ابزارهای سازگار با ایده نوآوری سازمان و چارچوب مدیریت نوآوری است.
دیدگاهی بنویسید