کسب و کار و تجارت بین الملل مانند نانوتکنولوژی و بایوتکنولوژی یک موضوع علمی است. رتبه علمی ایران در حوزه کسب و کار بسیار پایین بوده و ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی در این موضوع نهفته است. در مقایسه بین توسعه فن و آوری و صادرات و اینکه چرا در حوزه فن آوری توانستیم به موفقیت هایی در سطح جهان و منطقه دست یابیم ولی در حوزه صادرات این امر محقق نشده است می توان دلایل زیر را ذکر نمود:
اول: فنآوری خود را نیازمند بخش علمی می داند ولی بخش کسب و کار خود را از این حوزه تهی نموده است.
توسعه فن آوری در کشور خود را مرهون بخش علمی می داند، اینکه در حوزه هایی مانند بایوتکنولوژی و نانو ایران دارای رتبه هایی ۱۲ الی ۱۵ در دنیا است اما در حوزه صادرات که مرتبط با علوم کسب و کار و مدیریت بین الملل است، رتبه ایران ۳۷ معرفی شده است. در علوم حسابداری رتبه ایران ۴۹ ، علوم تامین مالی ۴۸، علوم روابط
صنعت ۴۸ ، مدیریت، حقوق رتبه ۲۱ و در حوزه علوم انسانی ۲۲ است.
تجربه ما در حوزه توسعه فن آوری در کشور نشان می دهد که باید روابط صحیح بین مراکز علمی و حوزه های مرتبط با تجارت به نحو صحیح برقرار شود، باید مطمئن باشیم عدم توسعه زیرساخت های علمی در بخش های دانشگاهی نمی تواند باعث رشد بخش اقتصادی کشور خصوصا در حوزه صادرات شود.
بسیاری از مراکز علمی نتوانسته است علوم نوین مرتبط با کسب و کار را در خود توسعه دهند، الگوهای صحیح کسب و کار را نمی شناسند و منابع علمی در این حوزه تحول لازم را نداشته اند، همچنان در دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم سیاسی مشغول به منابعی هستیم که بسیاری از آنها برای چالش های کسب و کار راهکاری ندارند.
در قانون حداکثر استفاده از توان داخل، قانون بهبود مستمر فضای کسب و کار، قانون مشارکت عمومی و خصوصی و در جاهایی که بخش خصوصی را به استفاده از علوم روز سوق داده است، موضوع مسکوت و بر زمین مانده است.
دوم: نگاه محوری ایران به بازارهای دور دست به جای نگاه به بازار ۱۱۰۰ میلیارد دلاری همسایگان
مهمترین دلایل عدم شکل گیری دیپلماسی_اقتصادی راهبردی با همسایگان علیرغم تلاش های وزارت امور خارجه، نگاه محوری تولید کنندگان و تجار به بازارهای دور دست به جای تمرکز در بازار همسایگان است که باعث شده این فرصت های گرانبها تبدیل به تهدیدات فراوانی شود که به مرور شاهد نتایج نامطلوب و گاها خطرناک این نگاه خواهیم بود. از بارزترین اثرات این نگاه عدم آشنایی تولید کنندگان ما با الزامات فنی (مانند استانداردها) ورود به این بازارها است، در حالی که بیشتر تولید کنندگان ما با استانداردهای اروپایی و آمریکایی آشنایی کامل دارند.
سوم: الگوی صحیح توسعه صادرات را نمی دانیم
توسعه صادرات، نیازمند در اختیار گفتن الگوی مناسب همراه با تمرکز بر تولید ملی و نگاهی برون_گرا و توجه جدی به نیازهای بازارهای هدف و قرارگیری در ساختار آن بازارها همراه با الزاماتی از جنس فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و فنی است.
در حوزه فن آوری شاهد هستیم که به دلیل در اختیار گرفتن الگوی مناسب در توسعه فن آوری از جمله ایجاد پارک های علم و فناوری، این بخش مهم در کشور ما توسعه یافته است و می توان مطمئن بود که این الگوی مناسب خواهد توانست توسعه ای فراتر از برنامه های تعیین شده را در کشور به وجود آورد.
چهارم: استفاده از مدیران جوان، با نشاط و باسواد
در بخش علم و فن آوری استفاده از مدیران جوان، با نشاط و باسواد توانسته است، تاثیری فوق العاده در توسعه بخش علم و فن آوری داشته باشد، حضور در پارک های علم و فن آوری در سراسر کشور ما را با تعداد زیادی از جوانان بانشاط مواجه می سازد که علاوه بر دراختیار داشتن دانش در حوزه علم و فن آوری، با در اختیار داشتن روحیه جوانی و پرکار توانسته اند با فعالیت های شبانه روزی و پر حجم خود، این بخش از کشور را به حرکت درآورند.
مقایسه میانگین سنی مدیران در حوزه فن آوری اطلاعات و ارتباطات، پارک های علم و فن آوری و نیز جوانان با نشاط در این حوزه با حوزه توسعه صادرات و جذب سرمایه خارجی در داخل کشور می تواند کمبود نیروی جوانی و با نشاط در این حوزه را به اثبات برساند.
به قلم: دکتر علیرضا شیرمحمدی فرد،
موسس نمایشگاه دائم صادرات و سرمایه گذاری ایران
دیدگاهی بنویسید